ستیلاستیلا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

ستیلا نبض زندگی مامان و بابا

اولین ماهگرد عشقمون ستیلا

1393/3/11 12:35
نویسنده : مامان وبابا
936 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم مامانی تا یک سالگی هر ماه برات کیک پخته و ماهگرداتو برات جشن کوچیکی گرفته و کارهایی که هر ماه  انجام دادی به همراه عکسهای نازی از خودت برات می زارم. 

بای باییک ماهگیت مبارکبای بای

1393/3/30: کوچولوی نازم ،مامانی روز 30 اردیبهشت ماه 92 به همراه بابایی و مادرجون ساعت 10 صبح به بیمارستان مهرگان در خیابان فردوسی رفت که بعد از کارهای بستری و کمک دکتر انبارلویی ساعت 1:40 ظهر شما به دنیا اومدی. وقتی مامانی به هوش اومدم بهم گفتن که شما خیلی بعد از به دنیا اومدن گریه کردی فکر کنم گرسنه بودی  مامان قربونت برم. بعد از دوشب توی بیمارستان بودن بدلیل اینکه حال مامانی بد بود به خونه مادرجون رفتیم و تا 22 روز اونجا ماندیم و مادرجون ازمون مراقبت کردند که خدا حفظشون کنه ان شاله. راستی لحضه ورودت به خانه مادرجون اینا هم بابایی زیر پامون گوسفند قربونی کرد که ازش  ممنونیم.توی این ماه خیلی دکتر بردیمت  آخه برای چکاب های مختلف هنگام تولد نوزادیت لازم بوده.عسلی مامان چشماتو تا یک هفته هنوز  کامل باز نکرده بودی که نگاهم کنی اما بعد از اون هروقت نگاهم میکردی کلی ذوق می کردم. فقط توی خواب قهقه می زنی نمیدونم فرشته ها بهت چی میگن که اینطوری می خندی.رنگ پوستت هنوز تیره ست و نمیشه فهمید که رنگ چشمای کوچولوت چه رنگیه. بعضی وقتاهم موقع شیر خوردن شیر میپره توی گلوت و سرفه می کنی. فقط توی خواب بعضی وقتا دستاتو باز می کنی. ناف کوچولوت بعد از روز دهم به دنیا اومدنت افتاد حالت نوک تیزی کوچولویی داره که دکتر گفته خوب میشه. از چشم سمت چپت هم کمی ترشح میاد که بردیم دکتر قطره داده و گفته که کناره های بینیتو باید ماساژ بیدیم تا بعدها  مجاری  اشکی بسته نشه.بعضی وقتا هم شیر بالا میاری. که اونم دکتر گفته طبیعیه.خدارو شکر می کنم که  یک دختر سالم بهمون عطا کرده. حمام روز ده را هم در خانه مادرجون اینا انجام دادیم که فیلم گرفتیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (4)

نظرات (0)