شانزدهمین ماهگرد عشقمون ستیلا
دختر ناز مامان و بابایی ماهگردت مبارک.
93/6/30: توی این روز بردمت درمانگاه گفتند که ورنت 10 کیلو شده و خوبه . ستیلا جون از کارهایی که توی این ماه انجام می دادی این بود که به مامانتوی کارهای خونه کمک می کردی مثل جارو زدن و پاک کردن گرد وغبار.توی تاریخ93/6/8 بود که خودت تونستی بدون کمک چند قدم راه بری .آفرین دخترم اولین قدمت مبارک.توی این ماه بود که کلمه ماما رو گفتی وایی اولین بار وقتی بود که مامان از سر کار برگشتم خونه مادرجون اینا که شما جلو درب حال ایستاده بودی و وقتی مامان و دیدی گفتی ماما ماما... . وایی که چقدر ذوق کردم و تمام خستگیم همون جا تموم شد. خدایا به خاطراین نعمت زیبا شکرت می کنم.راستی عکسهای آتلیه ایت به مناسبت سالگرد ازدواج مامان وبابایی هم آماده شده که درست بعدی میزارم. توی این ماه به شمال رفتین برای جشن تولد دوسالگی سنا جون.یه روز به جشنواره اسباب بازی و کودک رفتیم و شما از عروسکهای بزرگ می ترسیدی ولی بادیدن بادکنکها و اسباب بازیهای دیگه خیلی دوق میکردی.
ستیلا درحال آماده کردن لازانیا.
ستیلا در کنار درخت هلو