نازنین دختر ماهگردت مبارک. 93/11/30 :نازنین مامان وبابا، حالا دیگه چند ثانیه میتونی بشینی.وایی که چقدر این روزها واین کارهای جدیدت قشنگن.ستیلاجون حالا دیگه حرفهایی مثل دَدَ ، بَ بَ،مَمَ رو میگی،وایی که چه قشنگه! از اول این ماه بود که باز از مامانی درخواست شد تا به سر کار قبلی برگرده. دخترم امیدوارم که مامانرو بخاطر اینکه مجبوره شما رو هرروز تنها بزاره و به سرکار بره ببخشی. دخترم اینو بدون که این برای مامانی هم آسون نبود اما شرایط زندگی اینطور ایجاب میکنه که مامان به بابایی برای ساختن یه زندگی بهتر کمک کنه. اما عوضش بعدازظهرها جبران میکنم ومدام پیشت هستم. دخترم هروروز برات با شیردوش شیر می دوشم وتوی یخچال فریز می کنم و موقع رفت...